بر اساس آموزه های قرآنی هر چیز دنیوی دارای ملک و ملکوت است. خداوند می فرماید: تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ؛ مبارک خدایی است که ملک در دستش است(ملک، آیه 1)؛ و نیز می فرماید: فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ؛ پس پاک و منزه خدایی است که به دستش ملکوت هر چیزی است(یس، آیه 83). پس نباید تنها به ظاهر هر چیزی بسنده کرد، بلکه باید از ظاهر گذشت و به باطن آن رسید.
از نظر قرآن هر چیزی امر و خلقی دارد؛ امر همان باطن و ملکوت چیز است و خلق همان ظاهر و ملک آن است.
بر این اساس باید گفت که تنها راه معرفت شناسی و شناخت چیزی نمی تواند راه حسی باشد ؛ بلکه برای شناخت چیزی که از آن به امر و ملکوت و باطن گفته می شود، باید از راه دیگری بهره برد. این جا است که راه معرفت شناختی تجریدی عقلی خودش را به عنوان یک ضرورت تحمیل می کند.
از نظر قرآن همان طوری که آیات آفاقی و تکوینی دارای ملک و ملکوت و ظاهر و باطن است؛ هم چنین آیات تدوینی نیز دارای ملک و ملکوت است. بنابراین نمی بایست تنها به ظواهر آیات بسنده کرد بلکه با تدبر که نوعی تفکر و تعقل ویژه این دسته از آیات است، باید باطن و ملکوت هر آیه ای از آیات کتاب الله تدوینی را فهمید.
از نظر قرآن هم چنین کسی که گرفتار ملک شده و ملکوت را نمی پذیرد و تنها راه شناخت را حس می داند و منکر راه تعقل و تجرید عقلی است، در نظام ارزشی برای او زر و سیم مبنا و ملاک است و چون عقل را نمی پذیرد و راه آن را نمی شناسد اهل تقلید کورکورانه است و منکر قیامت و آخرت خواهد بود.(زخرف، آیات 22 و 23؛ مومنون، آیه 24)